نقد عکس “آنا آخماتوا” جوئل پیتر‌ ویتکین

عکسی از جوئل پیتر ویتکین

عنوان: آنا اخماتووا ،1988، عکاس: جوئل پیتر ویتکین

عکس: چاپ نقره‌ای ژلاتین رنگی
اندازه: (76.2 X 101.6 سانتی‌متر)

در این عصر پرخاشگر و پُر از خشونت، تصمیم می‌گیرم به جای روشنایی‌ها، به تاریکی‌ها بپردازم و در آن‌ها غوطه‌ور شوم”.

                                                                                   ویتکین

(نقدِ روانکاوانه‌یِ عکس)

سهیل ارجمند

تصاویر جوئل پیتر ویتکین از وضعیت انسان به شکلی غیرقابل‌انکار قدرتمند است. حتی اگر کارهای او در ظاهر شوک‌آور باشد، صرفاً تحریک‌کننده نیست. وی با پیگیری علاقه خود به معنویت و تأثیر آن بر دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم، از طریق تصویرگری به مشکلات و مسائل مختلف پیچیده سیاسی و اجتماعی می‌پردازد و می‌خواهد تصورات قبلی ما درباره زیبایی ظاهری و جنسیت را از بین ببرد. با استفاده از سوژه‌های کنار گذاشته شده توسط جامعه و یافتن زیبایی در گروتسک، در مقابله با احساس عادی و نجابت ما قرار می‌گیرد و دارای بیشترین درک را از تفاوت و تحمل انسانی است.

مرگ و مسائل مربوط به مرگ‌ومیر در کار ویتکین نقش اساسی دارند. وی علاوه بر اینکه عکاس است، طراح و مجسمه‌ساز اجساد و اعضای بدن از هم پاره شده نیز می‌باشد که آنها را با دقت صحنه‌سازی و ترکیب‌بندی می‌کند. او اغلب برای تولید عکس‌هایش به مکزیک سفر می‌کند زیرا انجام این کار در آمریکا غیرقانونی است. یکی از چاپ‌های بدنام او «هنر مردن» [1] است که زنی برهنه را نشان می‌دهد که میان سرهای بریده و پوسیده احاطه شده است. ویتکین قبلاً توضیح داده است که سرها را از بیمارستان مجاور قرض گرفته و ازآنجایی‌که سرها تقریباً ده‌ساله بوده‌اند و به علت بوی تعفن شدیدشان که برای ویتکین غیرقابل‌تحمل بوده، تنها چند فریم عکاسی می‌کند. عکس‌های او با داشتن مفهوم Memento Mori [2] ، مرگ‌ومیر ما را برهنه و ما را مجبور به چالش با قدرت خود می‌کند. در مقایسه با سایر عکاسان، رویکرد ویتکین به عکاسی را می‌توان بسیار عجیب‌وغریب دانست. بااین‌حال، این با ماهیت مضامین او همراه است. این به این دلیل است که او یک علاقه‌مند فرصت‌طلب برای کشف زیبایی‌های بی‌اساس است.

تصویری که جوئل پیتر ویتکین این عکاس معاصر آمریکاییِ معروف به “عکاسِ‌مرگ” با عنوان “آنا آخماتوا” خلق کرده است، مانند دیگر کارهای او از چینش شاعرانه عناصری در کنار هم در جهت ایجاد تصویری به سبک “طبیعت بی‌جان” است. عناصری چون دست بریده‌ای که بر ساعتی قرار گرفته، گل‌های بابونه، خوشه انگور و مجسمه بی سر ونوس!

 شاید با مطالعه بیوگرافی عکاس به طور خلاصه به این کلیدواژه‌ها برسیم: شاهد سر بریده در کودکی، شاهد کشتار در ویتنام، درک عمیق کشتار هولوکاست توسط پدر، دوقلو بودن، و … (جالب این است که برادر دوقلوی او هم تم اصلی نقاشی‌هایش مرگ، شکنجه، ترور و ایدز است).  

واکنش انسان در مواجهه با مرگ نمودهای مختلفی دارد. برخی از مرگ اجتناب می­‌کنند و آن را به یاد نمی‌­آورند. نمود دیگر، رفتن در دل مرگ و روبه‌­رو شدن با آن است، تا از این طریق بر آن مسلط شوند. افرادی که شاهد مرگی دل­خراش بوده­‌اند یا خودشان را در معرض مرگی قریب­‌الوقوع دیده‌­اند، ممکن است دچار اختلالی روانی به نام اختلال پس از استرس آسیب­‌زا (post-traumatic stress disorder) شوند. یکی از علائم اصلی که در این بیماران دیده می­‌شود، تکرار همان تجربهٔ دردناک در خواب یا بیداری­شان است. به­‌خصوص در کودکانی که دچار این اختلال می­‌شوند دیده شده که آن تجربهٔ دردناک را در بازی‌هایشان تکرار کنند. دلیل تکرار آن تجربهٔ دردناک توسط خود فرد، القا نوعی احساس تسلط است. بدان معنا که: دفعهٔ اول به شکلی منفعلانه اسیر آن رویداد بوده است، اما این بار خود به شکلی فعالانه آن را بازآفرینی می‌­کند و از نقش قربانی خارج شده و نقش عامل را برمی‌گزیند، همچنین این تکرارها به فرد امکان می‌­دهد تا تجربهٔ رویارویی با آن‌همه استرس را خرد کرده و آرام آرام با آن کنار بیاید.


1.  Ars Moriendi, 2007

2.  شیئی مانند جمجمه، که برای یادآوری اجتناب‌ناپذیرِ مرگ نگهداری می‌شود.