بازتعریف عکاسی
آندریاس گورسکی (Andreas Gursky) از عکاسان معروف و معاصر است که آثارش به بالاترین قیمت در جهان به فروش میرسد. در این ویدیو که توسط سهیل ارجمند ترجمه و زیرنویس شده است، رالف روگوف (Ralph Rugoff) منتقد معروف و مدیر مدیر گالری هایوارد لندن، نگاهی به آثار او دارد و عکس های گورسکی را نقد می کند.
طی چهار دهه گذشته، آندریاس گورسکی یکی از مهمترین هنرمندان و عکاسان جهان بوده است. او همواره در مورد مرزها و محدوده عکاسی، نحوه گسترش چیزی که یک عکس می تواند باشد و پرسشگری در مورد نحوه نگاه افراد به عکسها، سوالاتی را مطرح میکند . این نمایشگاه نگاهی به کل زندگی حرفه ای او است. گورسکی احتمالاً بیشتر به عنوان یک وقایع نگار جسور اقتصاد جهانی شناخته می شود و مناظر حماسی را مستند نموده که سرمایه داری جهانی تولید کرده است. خب، وی کار خود را با عکاسی از چیزهای نزدیک به خانه شروع کرد. او در دوسلدورف آلمان زندگی می کند و به نحوه رفتار افراد به صورت گروهی، و رفتار ما به عنوان یک جمع، و ساختارهای جمعی علاقه داشت که رفتار ما را شکل میدهند. و بدین ترتیب، شروع به گرفتن عکسهایی مانند “سالرنو” کرد که این شهر بندری ایتالیا را به شما نشان میدهد و مانند تصویری از یک اکوسیستم اجتماعی کامل است .
آندریاس گفته است که به عکاسی به عنوان راهی در جهت تلاش برای درک چگونگی قرار گرفتن جهان در کنار هم علاقه دارد و او در یک عکس، یک جهان کامل را به شما نشان میدهد تا بتوانید نحوه کارکرد آن سیستم را درک کنید.
عکاسی دارای این مرجع دنیای واقعی است اما می تواند با یک مرجع خیالی نیز ترکیب شود و فکر میکنم در عکس های آندریاس، او از این مزیت بهره میبرد که عکاسی می تواند به طور همزمان هر دو چیز را به شما ارائه دهد .
شاید مشهورترین عکس آندریاس، با نام “راین دو”، نه چندان دور از دوسلدورف باشد که او عکس را به صورت دیجیتالی ویرایش کرده، بنابراین چند ساختمان را که در واقع در آن طرف رودخانه هستند حذف کرده است. من فکر می کنم این در واقع تصویری از تمایل ما برای کنترل طبیعت است تا تصویری از یک رودخانه واقعی.
میدانید آندریاس چیزی گفته است که من واقعا از آن خوشم می آید و آن این است که عکس ها باهوشتر از ما هستند. چیزهایی که در یک عکس اتفاق میافتند، واقعا بیش از چیزی است که ما میتوانیم درک کنیم. جایی در آنجا، کاتالوگ گورسکی قرار دارد. اگر از برخی از عکسهای او، مانند این عکس از یک مزرعه گللاله در هلند، خیلی دور بایستید، به نظر میرسد یک نقاشی راهراه انتزاعی است. فقط وقتی جلو می روید و از نزدیک نگاه میکنید متوجه میشوید که چیست و یک پیکر بسیار کوچک انسان را، درست در آنجا، در میان این ردیف لالهها، می بینید که رنگآمیزی آنها کاملاً مصنوعی به نظر میرسد. فقط وقتی وارد گالری میشوید این تجربه باورنکردنی را بدست میآورید که باید دور از عکسها بایستید تا شکل کلی را ببینید و سپس جلو بروید تا از نزدیک به جزئیات نگاه کنید و آنها را بررسی کنید، زیرا آنها به قدری بزرگ هستند که نمیتوانید فقط با یک نگاه به همه چیز آن پی ببرید. هنگام نصب آثار نمایشگاه، من به طور تصادفی دائما از کلمه “نقاشی” استفاده میکردم، زیرا این آثار دارای پیچیدگی فرمی زیادی هستند و در اندازه نقاشیها ارائه شدهاند، بنابراین به نظر میرسد چیزی بین عکاسی و نقاشی هستند. او در حال تماشای هر نوع عکسی است که شما نیز میتوانید ثبت کنید، او با تمام آن سنتهای متفاوت بازی میکند تا چیزی کاملاً بی همتا بسازد .